۵ تا از زیباترین تعزیه هایی که در محرم باید دید

۵ تا از زیباترین تعزیه هایی که در محرم باید دید

۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید ، تعزیه نمایش دهنده ی وجهی از شیعیان دینی که در دنیا رخدادی واقعی بوده

که در حوزه ی این مذهب در جهان دیروز و امروز می باشد.

شیعیان امروزه در تئاترها و نمایش های مذهبی تعزیه به حالت تکرار باز می گردد

و رفتارهای نیاکان و بزرگان خود را در زمان امروز روی می آورند.

تعزیه خوانی ، صحنه هایی که از واقعه های تاریخی گذشته که اتفاق افتاده که حدود ۱۴۰۰ سال از این واقعه ی تاریخی می گذرد

در این مراسمات اجرا و بازگو می کنند.

تعزیه بخشی از مراسماتی است که در مردم در ماه محرم با برنامه ریزی های مختلفی اجرا می کنند که لازم بر این است

که محتوا و شکل ظاهری تعزیه خوانی یا شبیه خوانی را حفظ کنیم که مراسمات تعزیه گردانی و شبیه خوانی

که در تاریخ های مشخص و بجا روز به روز در سطح جهانی رونق و گسترش بدهیم که واقعه ی گذشته

و اهدافی که در قیام امام حسین (ع) در قلب و ذهن ها نزدیک کنیم . ۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید

هرساله وقتی به ماه محرم نزدیک می شویم مراسمات تعزیه در سرتاسر کشورمان البته کشورهایی

که مسلمانان شیعه قرار دارند مراسم تعزیه خوانی یا شبیه خوانی اجرا می شود.

مخصوصاً این گونه مراسمات در گود بزرگ تعزیه ی حسینیه حضرت سیدالشهداء روستای برغمد واقع در خراسان رضوی شهرستان جوین

که این گود بعد از میدان تعزیه خوانسار که در قودجان استان اصفهان برگزار می شود

دومین گود بزرگ کشور در استان خراسان رضوی می باشد.

در میدان بزرگ تعزیه روستای برغمد هرساله دهه اول محرم به مدت ۱۰ شب تعزیه هایی برگزار می شود

که در زیر ۵ تا از زیباترین تعزیه هایی که در ماه محرم باید دید را معرفی می کینم :

۵ تعزیه ی حربن یزید ریاحی (ره) :

  • زندگی نامه

حربن ریاحی از بزرگان قبایل بنی تمیم بنی ریاح بود اجداد حر از خاندان عراقی از رئیس  و رؤسای شهر کوفه بوده است.

۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید

اصل و نسب حربن یزید ریاحی از قبیله ی تمیم که از خاندان حربن یزید بن ناجیه بن قضب بن عتاب بن حارث بن عمرو بن همام

بن نبو ریاح بن یربوغ بن حنظله می باشد . سن حربن ریاحی را کسی در تاریخ یا در کتبی ذکر  نکرده است.

نام مادرشان در جایی ذکر نشده است اما نام پدرشان به یزید بن ناجیه مشهور بوده است.

مرقد حربن ریاحی در ۷ یا ۹ کیلو متری سمت غربی شهر کربلا واقع شده است.

 

  • نگاهی به داستان این تعزیه :

هنگامی که امام حسین در راه رسیدن به شهر کوفه بودن خبر رسیدن ایشان به شهر کوفه انتشار داده شد.

عبدالله بن زیاد به یکی از فرمانده های خود که حربن ریاحی نام داشت

از طرف عبدالله بن زیاد دستور داشت که با لشگر بیش از ۱۰۰۰ نفر جلوی کاروان امام حسین (ع) را بگیرد

و امام حسین و یارانش را به بیعت با عبدالله بن یزید وادار کند.

امام حسین زمانی که در اواسط راه به شهر کربلا در منزل یکی از ساکنین به نام  ذی جسم رسیدند.

امام به یارانش امر کردند که در منزل ایشان اتراق و ساکن شوند. حربن ریاحی و سربازان هزار نفریشان  رو به روی منزل ذی جسم به صف ایستادند.

امام حسین (ع) حس کردند که لشگر حربن زیاد تشنه ی آب هستند امام به یارانش دستور داد

که به افراد حر بن ریاحی و اسب هایشان به اندازه ی کافی آب دهند و لب هایشان را سیراب کنند.

پس از اینکه لشگر هزار نفری حر بن ریاحی سیراب شدند امام حسین (ع) رو به لشگر حر کردند و سوالی از آن ها کردند

و گفتند ای مردمان شما کیستید؟

یاران حر گفتند: یاران عبدالله بن زیاد هستیم سپس امام حسین فرمودند: فرمانده یا سر لشگر شما کیست؟

یاران عبدالله بن زیاد گفتند حر بن یزید ریاحی.

امام به حر بن ریاحی فرمود: ای فرزند یزید ، وای به حال شما که اگر بر علیه ما و غیر علیه ما باشی؟

حر بن ریاحی در جواب سوال امام حسین گفتند یا اباء عبدالله بن حسین بر علیه شما هستیم.

حر بن ریاحی روبه امام حسین کردند و گفتند که عبدالله بن زیاد به ما دستور داده که از شما جدا نشویم تا شما را به حضور عبدالله بن زیاد ببریم

امام با مکث زیاد در جواب به حر بن ریاحی فرمودند : مرگ برتو از این کار خیلی نزدیک تر است.

امام به یارانش امر کردند که بانوان را سوار اسب کنند و از منزل ذی جسم خارج کنند

اما حر بن ریاحی به یارانش دستور داد که جلوی اسب ها را بگیرند امام حسین از این رفتار حر بسیار ناراحت شد.

حر بن ریاحی از رفتار امام ناراحت شده بود و در جواب امام گفتند:

« بخدا قسم هر کسی به جز شما که نام مادرم را می برد جواب سخت و سنگینی بهش می دادم

به خدای احد و واحد قسم من نمی توانم به مادر تان جز نیکی و نیکوکاری بگویم و ناگزیرم تو را نزد عبدالله ببرم »

امام حسین از منزل ذی جسم خارج شد و به سمت شهر نینوا حرکت کردند در اواسط مسیر نامه ای به دست حر رسید

که از طرف عبدالله بن زیاد بود که به حر گفته بود امام حسین را در بیابانی بدون آب محاصره کنید.

روز عاشورا امام حسین از مردم و یارانش یاری خواست حربن ریاحی با شنیدن حرفها و سخنان امام حسین (ع) افسرده و پریشان شد

حر با ناراحتی به سمت عمر بن سعد جدا شود حربن ریاحی از لشگر به بهانه ی سیراب کردن اسب ها از لشگر جدا شد

و راه خود را به سمت خیمه های امام حسین کرد و همچنان که در مسیر بود آیه هایی را زمزمه می کرد یکی از یاران حر رو به حر کرد و گفت

من تا به حال تو را متحیر ندیده بودم حر فرمود الان بین جهنم و بهشت هستم و به سوی بهشت فراخوانده شدم.

این مجلس در میدان بزرگ تعزیه حسنینه حضرت سیدالشهداء روستای برغمد برگزار می شود.

حر بن ریاحی نزد امام رسید و امام فرمود که خدا توبه ی تو را قبول کرده است. حر گفت:

« ای حسین چون اولین کسی بودم که با شما رو در رو شدم و جلوی شما را بستم حال بگذارید اولین نفری باشم

که از لشگر شما به شهادت می رسم. حر رو به لشگر عمر بن زیاد کرد و خطبه ای خواند سپس به میدان رفت در این نبرد

حربن ریاحی حدود ۴۰ نفر از سربازان دشمن را به درک واصل کرد تا اینکه ضربه ای به اسبشان وارد کردند که ایشان روی زمین افتادند

و با ضربت شمشیر به شهادت رسیدند و جسد ایشان را نزد امام حسین بردند.

 

  • قسمتی از نسخه تعزیه حربن ریاحی :

حر:
شما ای گروه برون از شماره
به غرش درآرید و کوس و نقاره
بگیرید دور حسین علی را
گروهی پیاده گروهی سواره
که مامور کرده عبید زیادم
ببندم به روی حسین راه چاره
ببرم سر اصغر شیر خواره
ز خون تر کنم کاکل اکبرش را

امام حسین:
تو عباس پاس حرم را نگه‌دار
گرفتند دورم سپاه شراره
تو هم اکبر ای ماه تابان بابا
بکن یاری بابت از هر کناره

عباس:
ایا حر نام‌آور پر شراره
بکن بی‌کس حسین را نظاره
کنون لشگرت را ببر بر کناری
وگرنه کنم جسم تو پاره‌پاره

عباس:
کمند افکنم دست عباس یل را
کنم پیکر قاسمش پاره‌پاره
زبانم شود لال سلطان دین را
کشم روی خاکش ز بالای باره

عباس:
ایا حر حسین است سبط پیمبر
بکن از حریمش زمانی کناره
بکن رحم بر کودکان و صغیران
که افتاده بر جان طفلان شراره

امام حسین:
ایا حر سکینه ز خوف تو پر زد
به این بی‌کسانم نما یک نظاره
ایا حر حذر کن تو از آه زینب
نباشد برایش دیگر راه چاره

حر:
مخور غم حسین جان برای سکینه
زنم چوب بر رویش از هر کناره
به زنجیر بندم چنان دست زینب
که افتد به دل‌های طفلان شراره

عباس:
ایا بی‌ادب کن حیا از پیمبر
بیاد آور آخر ز روز شماره
دریغا که اذن از حسین نیست بر من
نمایم به تو جنگ از هر کناره

امام حسین:
بده ره روم یا فرنگ یا به بطحا
ز دور حریمم نما تو کناره
ایا حر بترس از خدا و پیمبر
چه گویی جوابش به روز شماره

حر:
نه ره در فرنگت دهم نی به بطحا
ندارم به جز کشتنت هیچ چاره
پی منع آب فرات آورید رو
گروهی پیاده گروهی سواره

عباس:
مرخص شوم گر ز شاه شهیدان
کنم جسمت از کینه من پاره پاره
بکن شرم از روی سبط پیمبر
ببر لشگرت را کنون بر کناره

امام حسین:
ایا حر نما خوف از روی محشر
در آن روز نبود دگر راه چاره
هر آن کار خواهی نما تو به دنیا
ولیکن بترس از غم روز فردا

حر:
خدایا تو دانی که گفتم زبانی
نکردم من از خواهش دل اشاره
مزن این قدر طبل آشوب و کینه
مبادا بترسد به خیمه سکینه
چنان دل نسوزد به فرزند زهرا
مگر آنکه باشد دل از سنگ خاره
مبادا که ترسیده باشند طفلان
نمایید از خیمه گاهش کناره
«یابن خیرالمرسلین آتش زدی بر پیکرم
بی‌سبب بردی در این هنگامه نام مادرم
این سخن را گر کس دیگر نمودی آشکار
پیکرش چاک می‌کردم به تیغ آبدار
اما چه تو زاده بتولی

شمع دل دختر رسولی
هم بانوی بانوان خلد است
هم سیده زنان خلد است
اگر کس دیگر ای افتخار اهل زمن
ادا نمود به این نحو نام مادر من
منم عوض به او ناصواب می‌گفتم
در مقاتله را با عتاب می‌سفتم
بریده باد زبانم اگر به بد برم نامش
به غیر آنکه نمایم همیشه اکرامش

امام حسین:
گر تو میدانی که باشد مادرم خیرالنساء
باب من باشد علی آن شهسوار لافتاء
گر مرا تو راکب دوش پیمبر دیده‌ای
پس چه می‌خواهی که سد راه من گردیده‌ای

حر:
شها از قول و فعل خود هراسانم غلط کردم
سیه رویم گنه کردم پشیمانم غلط کردم
به دین جد تو اقرار دارم نیستم کافر
کنم حمد خداوندی مسلمانم غلط کردم
ندانستم چه گفتم خویش را گم کرده‌ام شاها
نمی‌دانم حدیث خویش می‌دانم غلط کردم

امام حسین:
عفو کردم جرم تو ای مومن پاک اعتقد
ای جوان باحمیت رحمت حق بر تو باد
از ره پاک اعتقادی سوی انصاف آمدی
عاقبت بد طینتی بکذاشتی پاک آمدی

حر:
بریده باد دو دست حر ای نکومنظر
اگر که تیغ کشم بر تو ای امام بشر
ولیک لشگرم از تشنگی هراسان است

 

 

 

 

۴ تعزیه ی حضرت علی اکبر (ع) :

  • زندگینامه :

علی بن حسین که به عربی اسم ایشان به علی بن الحسین که ایشان ۱۱ شعبان ۳۶ هجری و وفات ایشان ۱۰ محرم ۶۱ هجری قمری می باشد

محل دفن ایشان به دلیل اینکه فرزند ارشد و اول امام حسین بودند در زیر پای امام حسین دفن کردند

به همین دلیل زری امام حسین شش گوشه است.

عمر ایشان ۲۵ سال به طول انجامید. مادرشان لیلا دختر ابی مره نام داشت. ۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید

ایشان از نظر رفتاری و خلق خوی شباهت زیادی به حضرت محمد (ص) این شباهت در حدی بود

که قبایل و اهل بیت شان هر موقع به ایشان نگاه می کردند به یاد حضرت محمد (ص) می افتادند.

  • نگاهی به داستان این تعزیه :

از آن جایی که حضرت علی اکبر (ع) با یزید نسبت فامیلی داشت به او امان داد ولی علی اکبر او را قبول نکرد و در پاسخ گفت
« قرابت به رسول خدا بسیار با ارزش تر از قرابت با یزید است ». حضرت علی اکبر (ع) در مقابل چشمان و مقابل دیدگان اهل
بیت خود حدود ۱۰ مرتبه به میدان رفتند و در هر مرحله ۲ تا ۳ نفر را به درک واصل می کرد.

او در حالی که خسته شده بود به
خیمه گاه برمی گشت و بسیار تشنه بود و نزد پدرشان و درخواست آب می کرد. در اینجا برخی می گویند امام حسین زبانشان
را داخل دهان علی اکبر می گذاشته با اینکه خود امام حسین بسیار تشنه بودند

و برخی می گویند امام حسین گفته اند پسرم
علی اکبر جان ببین دهان من از دهان تو خیلی خشک تر است اندکی بجنگ با دشمن که به زودی توسط جدت پیغمبر خدا سیراب
خواهی شد سپس به میدان جنگ رفت

سپس پس از چند لحظه یکی از یاران عمر بن سعد به نام مره بن منقذ عبدی از پشت
به حضرت علی اکبر (ع) با شمشیر ضربه ای سخت وارد کرد باعث شد ایشان از اسب به روی زمین بیفتد.

امام حسین تا دید که پسرش از اسب بر زمین افتاد شروع به گریه کرد بعد از سقوط دشمن دور او گرد آمدند و بدنش را قطعه قطعه کردند

شخص از یاران عمربن سعد چنان محکم با نیزه به علی اکبر زد که دیگر ایشان گرفته شد

طوری که دستانش را به گردن اسب انداخت چون خودش نمی توانست

تعادل خود را حفظ کند در اینجا علی اکبر فریاد کشید : پدر جان پدر جان!

الان دارم جدم رسول خدا را با چشمان باز میبینم و شربت آب را می نوشم اسب

بعد از سقوط علی اکبر ب همیان دشمن رفت و هر کسی ضربه ای را وارد می کرد.

 

شمر:

به به… یا رب این کیست که در دایره شش جهت عرصه کبری بلا وادی پر غائله کربلا گشته بلاجوی صف درد کشان…

عزل باده مینای علست و شده است…

شعشعه چهره خورشید وصالش ز افق های نبوت همه جا صاتع و لامع که درخشنده تر از بدر که در آینه صد قدر که بنشسته

ابر صدر یکین مرکب رهباد بترسید

چنان حیدر کرار الله… الله… ماشاء الله
که یکی ماه تمام است که در پرتو درخشندگیش از افق برج خیام است.

و از او وحشتی افتاد بر دل سلسله کفر و دغا را که تو گویی به سر غار حرا نغمه جان بخش محمد صلوات…
آمده چابک و ما را همه ویرا کند و خار کند لا تو(۲) عزادار تو را(۲)

علی اکبر:

مستحفظین آب روید حال به کنار
ورنه تمام را بفرستم به سوی نار

شمر:

کیستی جوان که نیامده آب داری طلب
ندیدم تو را شبه پیغمبر ادب

علی اکبر:

ای لعین منم علی اکبر… فارس عرصله یلای سپاه دغا منم
زاده مرتضی علی… اکبر مه لقا منم… یوسف کربلا منم… یوسف کربلا منم
تیغ گرفته ام به کف… تا ز عدو کنم طلف… سر زتن مخالفان افکنم از غفا منم
یوسف کربلا منم … اکبر مه لقا منم..
شکل ذبیح سرمدم… شکل جمال احمدم… نه آن که خود محمدم… یوسف کربلا منم… شکل نبی شمایلم…تیغ علی حمایلم…
عدو بود مقابلم… اکبر مه لقا منم … یوسف کربلا منم…
شکل کفن قبای من … خون گلو حنای من… عیش بود عزای من
مادر نیک خوی من … نشسته روبروی من… می کشد آرزوی من
از بر او جدا منم اکبر مه لقا منم … یوسف کربلا منم …

شمر:

چه رجز(۲) خواند این تازه جوان
احمد و مختار و وصی خواند این تازه جوان
ای جوان نخوان رجز بر ابن سعد و شمر نالان
قاتل بر خانواده حیدر منم….. من
دشمن به نور چشم پیمبر منم …..من
آن کس که بسته آب بر اولاد مصطفی
بر نونهال ساقی کوثر منم ……من
ایا گروه بگیرید نقد جانش را
طبل…

اکبر:

من فدایت ای امام عالمین..
می روم از دست یا حسین…
الا ای بابا حسین جان…
دریاب… دریاب…

حسین:

گشته بر سر شور و شین…
آه علی اکبرم… آخرشم در خیال… آه علی اکبرم
کشتم من سر به سر… آه علی اکبرم…
علی جان کجایی کجایی کجا…
طبل:
حسین:
این بود نعش کدامین نوجوان…
آن علی اکبر است… این رعنا جوان…
سر به دامانم گذار ای مه لقا
من به قربان تو گردم یا ابا
یادت به خیر مادر غم پرور حسین
کشتند کوفیان علی اکبر حسین
کجاست جد کیارم محمد عربی
ببیند آن که کشتند علی است، شبه نبی است…
جوانان بنی هاشم بیایید…
علی را تا دم خیمه رسانید…
خدا داند که من طاقت ندارم…
علی را تا دم خیمه رسانم…
والسلام

 

5 تا از زیباترین تعزیه هایی که در محرم باید دید

 

 

 

 

 

 

۳- تعزیه حضرت عباس (ع) :

  • زندگینامه :

عباس بن علی که به ابوالفضل و قمر بنی هاشم ایشان زاده ۴ شعبان ۲۶ هجری قمری و وفات ایشان ۱۰ محرم ۶۱ هجری شمسی بوده است و سن ایشان را ۳۵ سال خوانده اند.

حضرت عباس پسر علی بن ابی طالب و مادرشان ام البنین و برادر بزرگترشان حسین بن علی (امام حسین (ع) ) می باشد

شهرت و مشهور بودنش نزد مسلمانان شیعه به دلیل جوانمرد و شجاع بودن و وفاداری و همراهی با امام حسین در جنگ کربلا می باشد.

آرامگاه ایشان در شمال شرقی زری امام حسین (ع) در کربلا قرار دارد که شیعیان می گویند زری حسین بن علی و عباس بن علی  را بین الحرمین

در شهر کربلا نامگذاری کرده اند. ۵ تا از زیباترین تعزیه هایی که در محرم باید دید

  • نگاهی بر داستان این تعزیه :

حضرت عباس (ع) علمدار لشگر امام حسین بودند هنگامی که ایشان با چشمان خود دیدند

برادر زادگان و یاران امام حسین برادر بزرگوارشان که وارد میدان می شدند

و شربت شهادت می نوشند گریست و پرچم خود را برداشت و از امام حسین اجازه میدان گرفت.

امام حسین از اینکه قرار بود از برادرش عباس جدا شود با ناراحتی بسیار گریست طوری که محاسن ایشان

از اشک فراق دوری عباس خیس شده بود

و فرمود ای برادر جان اگر تو از لشگر جدا شدی و شهید شوی جمعیت و لشگر پراکنده خواهند شد.

امام فرمود قبل از اینکه وارد میدان شوی برای کودکان آبی بیاور ولی حضرت عباس وارد میدان شد و دشمنان را ترساند ولی اثری نداشت.

سپس به نزد امام حسین برگشت تا میخواست سخنی بگوید که ناگهان صدای کودکان را شنید که از بی آبی داشتند

ناله می کردند به تندی نیزه و مشک خود را برداشت و رهسپار رود فرات شد.

تعدادی از سربازان عمربن سعد به دنبال حضرت عباس رفتند و او را در رود فرات محاصره کردند و زمانی که حضرت می خواست وارد رود شود

۸۰ تن از دشمنان خود را به هلاکت رساند سپس وارد رود فرات شد. حضرت عباس می خواست از تشنگی زیاد می خواست آب بنوشد

که به یاد امام حسین و کودکانی که از تشنگی زیاد به ناله افتاده بودند تا توانست مشکش را پر از آب کرد آنگاه مشکش را به دوش سمت راست

خود انداخت و به سوی خیمه امام حسین رهسپار شد تا اینکه سپاه عمربن سعد اطرافش را گرفتند حضرت عباس شجاعانه با آن ها مقابله کرد.

دشمن خود را باخته بود و توان اینکه با حضرت وارد نبرد شوند را نداشتند

تا اینکه یکی از یاران عمربن سعد که پشت درختی کمین کرده بود که « نوفل ازرق » نام داشت

دست راست ایشان را قطع کرد و حضرت مشک را به شونه چپ و علمش

را به دست چپ انداخت سپس آنگاه نوفل ازرق و حکیم بن طفیل از کمینگاه خود بیرون آمدند

و دست چپ حضرت را هم قطع کردند حضرت مشکش را به دندان گرفت و علمش را به سینه  تکیه داد

همان گونه که رجز می خواند تیری به مشک خورد و آب آن فرو ریخت

و تیر دیگری به سینه ی مبارکشان اصابت کرد در بعضی از کتب نوشته اند که تیری به چشمان حضرت خورده است

و ضربه ی آخری که به حضرت خورد مردی از قبیله ی تمیم با میله ی آهنی به فرق سر حضرت زد که از اسب به زمین افتادند

که با صدای بلند فریاد زد : برادر مرا دریاب.

هنگامی که امام حسین پس از شنیدن صدای ایشان آمد دید برادرشان عباس بن علی شهید شده است

پس گریست. این مجلس در میدان بزرگ تعزیه حسنینه حضرت سیدالشهداء روستای برغمد برگزار می شود.

 

عباس:
پر گشت مشک آب به خیمه شوم روان
شاید که آب را برسانم به کودکان
اگر خسته جانی بگو یا علی
اگر ناتوانی بگو یا علی

شمر:
ایا گروه شما طبل جنگ بنوازید
نهال قامت او را ز پا براندازید
خطاب من به شما ای گروه حق‌نشناس
زنید تیغ به بازوی حضرت عباس
یا حسین دست علمدارت ز تن انداختم
داغ او را تا قیامت بر دلت بگذاشتم

عباس:
شد کامیاب مسند عظما و نشئتین
دستی که بود در گرو بیعت حسین
افتاد دست راست خدایا ز پیکرم
بر دامن حسین برسان دست دیگرم
دست چپم بجاست اگر نیست دست راست
اما هزار حیف که یک دست بی‌صداست
اگر خسته جانی بگو یا علی
اگر ناتوانی بگو یا علی

شمر:
تیغ دگر به دست چپش آشنا کنید
شال عزا بگردن شیر خدا کنید
با حسین دست علمدارت ز تن انداختم
داغ او را تا قیامت بر دلت بگذاشتم

عباس:
وا حسینا کجائی حسین آقا
دریغا که افتاده از پیکرم
دو دستی که می‌بود بال و پرم
دریغا حسین بی‌علمدار شد
دریغا که زینب عزادار شد

شمر:
خطاب من به شما ای گروه حق‌نشناس
زنید تیر به چشمان حضرت عباس
خطاب من به شما ای گروه کفر اساس
مدد کنید ستانیم بیرق از عباس

عباس:
دو تیر آمد از جانب مشرکین
یکی از یسار و یکی از یمین
یکی تیر آمد به چشمم چه باک
یکی آبرویم بریخت روی خاک

شمر:
کوبید شما طبل ستم فرقه کافر
ماهی‌صفت عباس بخون گشت شناور
شد وقت زنم طعنه بر عباس ز بیداد
داغش بگذارم به دل باب و برادر
ای میرغضنفر فروای دست خداوند
ای دست خدا را پسر ای میر دلاور
گفتی که چو طومار به پیچم همه صف‌ها
گفتی که کنم خالی از این معرکه لشگر
گفتی که بنه دست به هم تا که ببندیم
بگذاشته‌ام دست اگرت هست درآور
این طعنه ترا بس بود اندر دم مردن
الحال نهم داغ ترا بر دل مادر

عباس:
ای کافر بی‌غیرت ملعون ستمگر
انصاف کجا رفت و مروت چه شد آخر
تا دست به تن بود نگفتی که به یک مشت
مغز تو برون آورم از کاسگه سر
بخت تو بلند است که من دست ندارم
بردار عمود این تو و این پیکر و این سر

شمر:
بدهید گواهی سپه کوفه و شامی
در نزد عبیداله مکار بد اختر
من قاتل عباسم و باشد حکمم نام
مغز تو برون آورم از کاسگه سر
ایا گروه مطلع شوید تمام
رسید جانب عباس حسین نیک انجام
تمام رو به فرار آورید ای لشگر
که بر کشیده حسین از کمر حسام دو سر

عباس:
روزی که بپاشد علم عدل الهی
احقاق من از تو بکشد حضرت داور
ای زاده زهرا به کجائی تو حسین جان
خود را برسان زود ببالین برادر
اندر کجائی یا اخا افتاد علمدارت ز پا
دستش شد از پیکر جدا برادرم برادرم

امام حسین:
آمد صدای ناله که دست از تنم فتاد
گو یا که دست حضرت عباس من فتاد

عباس:
قاتل ستاده بر سرم خنجر کشد بر حنجرم
زودی بیا اندر سرم برادرم برادرم

امام حسین:
کجائی ای برادرم پشت پناه لشگرم
نور دو چشمان ترم برادرم برادرم

عباس:
کنار نهر علقمه عدو به گرد من همه
ایا عزیز فاطمه برادرم برادرم

امام حسین:
پشتم شکستی یا اخا دست رشیدت شد جدا
اندر کجا جویم ترا برادرم برادرم
کجائی ای برادرم امیر فوج لشگرم
صدا برآور از کرم برادرم برادرم
امیدم برادر
رشیدم برادر

عباس:
تو کیستی که سرم را بدامنت داری
تو کیستی که بمن می‌کنی پرستاری

امام حسین:
ای بی‌کس و غریب منم با تو آشنا
باشم برادر تو حسین چشم خود گشا

عباس:
آقا حسین‌جان سلام مولاجان سلام
بخشا حسین‌جان جرمم ز احسان
خفتن ادب نیست در نزد سلطان
این بیدق از من بستان برادر
رسم امانت باشد به دوران
مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
که من ز روی سکینه خجالتی دارم
هزار شکر حسین‌جان در این دم مردن
نشسته‌ای به برم ای گزیده ذوالمن
روم ز شوق کنون جانب رسول‌اله
اقول اشهدان لاالله الاالله

امام حسین:
تو مرا سید و سرور خواندی
چه شد امروز برادر خواندی
دخترم بر تو فرستاده سلام
این چنین بهر تو داده است پیام
گر نشد آب میسر گردد
گو عمویم به حرم برگردد
نه دست در بدن و نه بتن رمق داری
بخواب جان برادر بخواب حق داری

 

 

 

۲ تعزیه بازار شام غریبان و وفات حضرت رقیه (س) :

  • زندگی نامه :

رقیه دختر امام حسین و مادر شان ام اسحاق نام داشت او دختر سه ساله امام حسین بودند

که امام علاقه ای بسیار زیادی به دخترشان داشتند

حضرت رقیه در روز ۵ صفر ۶۱ هجری قمری کشته شدند مزار ایشان در شهر دمشق است

که امروزه شیعیان بسیاری پذیرای مزار شریفشان هستند. ۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید

  • نگاهی به داستان این تعزیه :

تلخ ترین صحنه ی روز عاشورا لحظه ی جدا  شدن امام حسین از اهل بیتش و

وداع ایشان از دختر سه ساله اش حضرت رقیه بود که در زیر می خوانید:

عصر عاشورا دشمنان که یاران عمر بن سعد بودند به خیمه های امام حسین ریختند

که درون این خیمه ها  حدود ۲۳ کودک را پیدا کردند که تشنه ی آب بودند

عمر بن سعد به این ۲۳ کودک آب دادند در این میان وقتی نوبت به حضرت رقیه رسید

ظرف آب را گرفت حضرت رقیه دوان دوان به سمت قتلگاه حرکت کرد

یکی از یاران عمر بن سعد از حضرت پرسید به کدام جهت می روی ؟ حضرت رقیه گفتند بابایم تشنه است

می خواهم او را پیدا کنم و به او آب دهم.

او در جواب گفت آب را خودت بخور پدرت را لب تشنه به قتل رساندند.

حضرت رقیه همچنان که گریه می کردند گفت من هم آب نمی خورم.

رقیه کنار سجاده منتظر پدر بوده ولی ناگهان دید شمر وارد خیمه شد. رقیه (س) به او گفت :

آیا پدرم حسین را ندیده ای؟ شمر بعد از آن که کودک را کنار سجاده ی نماز دید

به غلام خود دستور داد که او را بزند ولی غلام به دستور عمل نکرد

ولی شمر خودش چنان سیلی به حضرت زد که عرش خداوند به لرزه در آمد.

در شب شام غریبان در خیمه گاه یکی از خیمه ها نیمه سوخته بود که حضرت زینب در این خیمه حضور داشتند

در عالم خواب بودند که مادرشان را دیدند

به مادرشان گفت تو از حال ما خبر داری حضرت فاطمه فرمودند من خودم هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین جدا کردند با خبر بودم به حضرت زینب فرمود

برخیز به دنبال رقیه برو در این هنگام حضرت زینب و ام الکثوم به جست و جوی رقیه رفتند

که حضرت رقیه را در قتلگاه پیش سر بریده ی پدرش حسین

سر به سینه ی امام نهاده بودند دست گذاشتن روی شونه ی حضرت که ایشان از شدت گریه ی زیاد

و تشنگی بیش از حد بیهوش شده بود که با کمک حضرت زینب و ام الکثوم به داخل خیمه بردند.

  • قسمتی از نسخه ی تعزیه ی بازار شام غریبان و وفات حضرت رقیه (س) :

 

باز این چه اختر در سینه  پیدا

باز این چه آذر در دل هویدا

زین شام راغب زین صبح کاذب

چشمم مکمل  موی مسلسل

زین چرخ لاهب زین ارض غم زا

پای مخلخل در بند اعدا

حیران و مضطر افسرده خاطر

بیچاره مادر با هفت و آبا

در غصه بازی در نغمه  سازی

هم پیر و برنا شیخ  نمازی

 

این شهر غمگین چون قصر شیرین

قومی به  گلشن  مغمار و دف زن

ملکاخ پروین صوت نکیسا

بعضی به سرزن با شور و غوغا

یاران به هر سو ککردم تماشا

برچیده بینم رسم وفا را

قومی به چشمم آید خدا را

یا رب نباشند ایشان نصارا

یا رب کیانند این ماه رویان

چون لاله عریان در بند اعدا

 

عیسی از این مرد در کار خدمت

گویا که باشد فرزند موسی

مریم از این زن کاشانه آرا

کز وی نشانی دارد به سیما

ای داد و بیداد از دست جلاد

این  سر  بر     نی     چون لعل سینا

کین سروران را افکنده از پا

طراج افلاک افکنده بر خاک

نی و هم خاطر باشد مر او را

نی های شکر نخلان خرما

 

بر این دو دختر بر این دو عذرا

این سر چه موسی از آتش طور

کافتاده  در غش در طور سینا

از سر ّ این سر گشته  یقینم

کین مه جبین را دارد تمنا

این نو عروس و این تازه داماد

وین همچو سلمی و آن همچو سلما

این  راس انور کز آن سران سر

چون مهر خاور بگرفته بالا

دارد ز طفلان شرحی به دوران

 

گویا که آبی ناکرده پیدا

ای وای و ای وای این کودک زار

مادر ندارد بر سر تو گویا

جلاد بی رحم بر گو خدا را

بودش چه تقصیر افکندی از پا

ای حی سبحان ای فرد یزدان

این راز پنهان کن آشکارا

یارب چه آمد اکنون پدیده

چشم فلک این هرگز ندیده

شاه مسلمان بهر چه بابت

 

بر این مسلمان خنجر کشیده

ای شاه شامی از راه احسان

از غیض و از خشم شو آرمیده

تیغ اذیت زین زار بیمار

بردار و پندار او را ندیده

معلوم من شد این بی پرستار

با صد مشقت اینجا رسیده

با شدت تب رنجوری تن

در زیر تیغت گردن کشیده

جمعی که زارند محرم ندارند

 

 

۱ تعزیه امام حسین (ع) :

  • زندگینامه :

حسین بن علی بن ابی طالب (ع) ملقب به سیدالشهداء که فرزند دوم امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و امام سوم مسلمانان شیعه است.

امام حسین پس از شهادت برادر بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع) در سال ۵۰ هجری قمری به امامت رسیدند. ۱۰ سال پس از امامت ایشان

یزید پسر معاویه حاکم شهر کوفه شد. ۵ تا از زیباترین تعزیه ها یی که در محرم باید دید

زاد روز این حضرت در شهر مدینه در تاریخ سوم شعبان سال چهارم هجری قمری بوده است ایشان در سن ۵۷ سالگی به شهادت رسیدند.

اسامی فرزندان امام حسین (ع) به ترتیب زیر می باشد :

  • حضرت علی اکبر (ع) ۲- حضرت علی اصغر (ع)

۳ – محمد بن حسین                                                ۴- جعفر بن حسین

۵ – عبدالله بن حسین                                               ۶- حضرت سکینه (س)

۷ – حضرت رقیه (س)                                               ۸ – فاطمه

۹ – حضرت زینب (س)

  • نگاهی به داستان این تعزیه :

در روز دهم محرم که روز عاشورا دو لشگر در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که لشگر عمر بن سعد بیش از سی هزار نفر بودند

تعداد لشگر امام حسین (ع) کمتر از عمر بن سعد بود که می گویند بین ۷۲ تا ۱۵۰ نفر گزارش شده است.

در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (ع) همانند نافع بن هلال ، مسلم بن عوسجه ،

حبیب بن مظاهر ، زهر بن قین و حربن ریاحی که پیش از آغاز جنگ توبه کرده بود

که وارد میدان شده بود و به شهادت رسیده بود پس از یاران امام نوبت به اهل بیت امام حسین (ع) رسید.

۳۰ نفر از اصحاب امام حسین (ع) کشته شدند بعد از کشته شدن اصحاب نوبت

به بنی هاشم رسید او اولین نفر از خانواده اهل بیت حضرت علی اکبر پسر امام حسین بود.

امام (ع) برای خداحافظی وارد خیمه شد و از اهل بیت خود برای رفتن به میدان جنگ خداحافظی کرد

سپس پسر شیر خواره ی خود را که علی اصغر نام داشت

به میدان جنگ برد که سیراب اش کند. اما یکی از یاران یا سربازان عمر بن سعد به نام حرمله

تیر سه شعله ای را به سمت گلوی علی اصغر نشانه رفت و این حضرت را به شهادت رساند.

سپس امام به میدان رفت شمر ده ها هزار نفر را رو به روی امام قرارداد بعد از شهادت امام

به پیکر مبارکشان جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر بوده است

در آخر کسی جرئت اینکه برای بریدن سر امام جلو نرفت که سر امام را شمر از بدن جدا کرد

و بالای نیزه برد. این مجلس در میدان بزرگ تعزیه حسنینه حضرت سیدالشهداء روستای برغمد برگزار می شود.

 

  • قسمتی از نسخه تعزیه ی امام حسین (ع) :

شمر:
ای خور چرخ فتوت… اسد بیشه صورت… صمد بازوی همت…
بنشان خشم… بشین بر سر او لنگ…
جداست که من از بنده منش چند نصیحت به تو از راه قرابط کنم
به تو عرض گردید به من فرض آخر ای رهبر من کهتر من… دیده عبرت بگشا… هیچ می دانی مادرت ام البنین…

ماه جبین… پرده نشین… زبده زن های عرب از طائفه ماست…

دیگر بشنو از صفت باب معلای مزکای کبارت… اسدالله علی ابن ابیطالب فرخنده مراقب بشود…

آن حسب فروزنده صاحب به یلان یک تنه قالب… علی عالی علا… ولی والی والا… شرف یثرو و بدها…
ابوالفضل… تو به این قوم امیری… دلیری… ولا شبه نظیری…
به چرا دامن همت بر زده ای بهر برادر…
به خدا این عمل از بهر تو ننگ است… به این ننگ مشو راضی و خفت به خود این گونه مده راه ابوالفضل…
دگر هیچ دانی عامل لشگر… ز خطا و خوتن و چین و زماچین و ارومیه و قسطنتنیه… مکه و مصر و حلب و شام… علی سر حد بر بد…

همه در دشت پلنگ و همه در بحر نهنگ و همه آماده به جنگ و همه با توپ و تفنگ و همه دامن پر سنگ…

همه جنگی… همه سنگی… همه لامصب و بی دین…
همه افکنده به رخ چین… همه جا زاده به دل کین… چه کنند… ببرند سر اولاد نبی فخر بشر را…

الغرض گفتم و رفتم چه بیایی… چه نیایی
تو هنوزم جوانی… گل گلزار جهانی… منما داغ جوانی به دل اهل قبیله…
منما تو دل به رضا خواهرت… به اسیری رود و خلق به نقاره برن به هر جانب بازار… چه رومی و چه تاتار…

مرد شجاع عرب چه شد ننگ چه شد تاج…

زحسین دست تو بردار… کنون رو به یزیدا… که اگر جانب ما آمدی ای میر دلاور… همه گردیم غلامت…

همه گوییم سلامت… زنیم طبل به نامت…

تو شوی بر همه لشگر ما سرور و سالار… اما اگر عرض مرا گوش ندادی و سر از بیعت فرزند معاویه بپیچی…

چه فردا شود از مشرق امید نمایان به خورشید…

کنم کشته علی اکبر و هم عون و هم جعفر و هم اصغر بی شیر…
ابوالفضل… تو هم بی سر و بی دست بیفتی به دل خاک… شود جسم تو صد چاک… رود خیمه به تاراج…

که به ارواح معاویه کنم سلسله آل علی را…

زینب:
عباس جان… برادر من… عباسم
عباس علمدار حسین… برادر خوش وقارم
عباس علمدارم… نور بحر زینب…
ترسم که شود نیلی… معجر به سر زینب
تا سایه تو بود من پرده نشین باشم…
بعد از تو به غارت می رود معجر ز سر زینب…
بنگر که شده بی کس سلطان غریب امروز
رحمی بنما اکنون… بر چشم تر زینب

عباس:
خواهرم… زینب…
من نیستم برادرت از ذره کمترم
قربان دیده هایت شوم جانا این سرم
عباس تو نمرده چرا گریه می کنی
مرگ مرا ندیده… چرا گریه می کنی
خوشا آن کس به غربت داشت و مادر
اگر مادر نباشد با دو خواهر
بیا زینب به جای مادر من
سرم را گیر و یک لحظه به دامن
زینب و عباس در حال گریه که سکینه مشک را بر می دارد خطاب به عباس:

سکینه:
سپهسالار کم لشگر
عموی با وفای من…
علمدار سپاه شاه عالم… شهریار من
به یادت هست عمو… اندر وطن… بهر علی اکبر نمودی نامزد دختر عموی ناز من
که در برگشتن از کوفه
عروس علی اکبر کنی برپا… کنی خرم… تو یاس من… عمو…
عجب کردی عروسی… خوب چیدی بزم دامادی، بر علی اکبر…
مدینه خود چراغان شد ز آه شعله وار من…
عمو جان… عباس… بیا دستت ببوسم…

عباس:
قربان درد دلت عموجانم
سکینه:
عموجان… عباس… بیا پایت ببوسم…
عباس:
آه عزیز برادرم… سکینه جانم…
سکینه:
عموجان… بیا دورت بگردم…
عباس:
آه یادگار حسینم… عموجان…

سکینه:
عموجان تشنه ام… تشنه(گریه)
بچه ها همه به پای عباس می افتند و چند مرحله به دور زمین راه می روند و بچه ها به دور او می رفتند… و زینب همه را داغ دار می کنند.

زینب با شعر:
سقای دشت کربلا ابوالفضل
ای با وفا مشکل گشا ابوالفضل
ای ساقی لب تشنگان ابوالفضل ابوالفضل
ای یاور بیچارگان ابوالفضل ابوالفضل
عباس بعد از شعر زینب دست سکینه را می گیرد و شعر می خواند:

عباس:
ای سکینه نور چشمان ترم گریه کم کن دختر غم پرورم
جان جدتاجدارت مرتضی جان جد دیگرت شیر خدا
یا شوم امروز دست از تن جدا… یا بیارم آب از بهر شما
عباس خطاب به حسین با شعر:
یا حسین گردد فدایت نوکرت، ای چه سان لب تشنه باشد دخترت
آرام: عزیز فاطمه… با بکش یا رخصتم ده سوی جنگ
چون که گردیده دلم بسیار تنگ

حسین:
جانم فدایت ای برادر سکینه حق دارد…
که چو تو عموی گرام دگر کجا آرد…
ای برادر جان علم کن استوار…
پشت در پشت برادر مردوار…
دست و تیغ از خون اعدا رنگ کن
حسین:
پشت در پشت برادر جنگ کن

عباس:
هر چه فرمان می دهی فرمان برم…
در حضورت ای برادر چاکرم
عباس با همه وداع می کند و لباس رزم به میدان می آید و کنار آب می نشیند.
عباس:
فرات ای فرات… ای فرات
سکینه ز هجرت بود در ممات
فدای لب تشنه ات یا حسین
به قربان تو گردم ای نور عین
چه سان آب نوشم در این سرزمین
که لب تشنه باشد شهنشاه دین
مشک را پر می کند و بعد از جنگ و افتادن دو دست و مشک سوراخ:

عباس:
دریغا که افتاد از پیکرم…
دو دستی که می بود بال و پرم
دریغا که شد مشک آبم تباه، سکینه است در خیمه چشم به راه
سکینه عمو جان فدایت شوم، فدای لب تشنه کامت شوم
الا ای حسین… اخا ای حسین…برادر تو مرا دریاب…
و فرمود آهین

حسین:
تا چرخ سفینه بود، خطایی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد
بشکست پشت من از رفتن تو… ای عباس
کباب کرد مرا ناله تو ای عباس… عباس جان
نبود بر من غمدیده… جز تو پشت و پناهی…
برو عزیز برادر خدا تو را همراه
گله از من مکن ای جان برادر به خدا
ممکنم نیست که نعش تو ز زمین بردارم
راضی ام از تو خدا باشد رضا
اجر تو در محشر با خیر النساء
ای برادر امان از جدایی
نه دست در بدن و نی به تن رمق داری
بخواب جان برادر… بخواب که حق داری والسلام

 

 

 

 

 

خلاصه:

خلاصه در بالا سعی شده ۵ تعزیه ها یی که باید در محرم دید را به شما معرفی کنیم و این ۵ تعزیه را از ابعاد داستان واقعه ،

علت واقعه ، شرح واقعه و نسخه تعزیه بررسی کنیم. این موضوع قابل توجه هست که این یک نظر مطلق نیست و ممکن هست

تعزیه های بهتری از تعزیه های تعزیه ی حربن یزید ریاحی (ره) ، تعزیه ی حضرت علی اکبر (ع) ، تعزیه حضرت عباس (ع) ،

تعزیه بازار شام غریبان و وفات حضرت رقیه (س) و تعزیه امام حسین (ع) که ما در بالا بررسی کردیم باشد.
هدف بیشتر اشنایی شما با این تعزیه ها و بخصوص در ابعاد بالاتر اشنایی شما با فرهنگ و رسم تعزیه خوانی است. امید هست

در این ماه که فرصت ان ایجاد شده شما با حضور خود در میدان های تعزیه بخصوص میدان بزرگ روستای برغمد این تعزیه ها را ببینید

و از فضلیت ان بهره مند شوید. قابل ذکر است که افرادی که فرصت حضور را ندارند میتوانند از طریق لینک زیر در ساعت های مشخص شده

در برنامه های ما این تعزیه ها را بصورت زنده و انلاین ببینند.

پخش زنده برغمد

 

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.